شهید مرتضی آوینی:
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است.
سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟
و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین علیه السلام را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟
و مگر نه آنکه خانهی تن راه فرسودگی می پیماید تا خانهی روح آباد شود؟
و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینهی سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟
و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تن پرور بر میآید؟
پس اگر مقصد را نه اینجا، در زیر این سقفهای دلتنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه هایی بن بست باز میشوند نمیتوان جست، بهتر آنکه پرندهی روح، دل در قفس نبندد پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند، از ویرانی لانهاش نمی هراسد.
سلام.
خیلی وبلاگ خوبی دارید.
خوشحال می شوم به کلبه حقیرانه من هم سری بزنید.
موفق و سربلند باشید.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام.اجرتون با خود شهدا٬که یاد شونو زنده نگه می دارید
خوشحال میشیم نظرتونو در مورد کانون مهدی زهرا واسمو بفرستید
سلام به شما دوست عزیز
اجرت با امام حسین داداش
ایشاالله بری کربلا
خیلی این جمله شهید اوینی زیبا بود
عای بود. انشاا... بیشتر بنویسید.
زیبا بود.